-به نام آرام دلها

همه بهم میگن خدا خیلی مهربونه و باید به خدا امیدوار بود....

درسته خدا خیییییییلی مهربونه ولی...

ولی نه برای من که خیلی گناهکارم...

آره خدا حتی برا اونایی هم ک دستاشون خالیه خیلی مهربونه اما من که اوضام خیلی بدتره....

من حتی دستام خالی نیست که خدا پرش کنه...دستام خیلی سنگینه...

سنگینی گناه رو بین دستام کاملن حس میکنم....

هنوزم میدونم خدا خیلی مهربونه اما من چی؟؟؟؟!!!!

چطوری روم بشه با این همه گناه از خدا حاجتمو بخوام پر رویی محضه نه؟؟؟؟

روم نمیشه بگم نا امیدم... ینی خدا بهم اجازه نداده که نا امید باشم...

ولی خب ی جورایی هم روم نمیشه که با این همه گناه بازم امیدوار باشم به رحمتش...

حالتی بین خوف و رجا....

الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر....

آره عید فطر ی نشونس که همه با هر غم و دردی که داریم به زیر چتر بزرگی خدا پناه ببریم....

بذار حرف دلمو بگم...

عیدفطر به خودم اجازه دادم...تا خودمو زیر چتر بزرگیه خدا جا کنم....

شاید خدا به حرمت همه اون قلب های پاکی ک زیر چترند به منم نگا کنه....

از بی پناهی زیر چتر بزرگی خدا وایستادمو چشمم به نگاه خدا دوخته شده...

ولی...

الله اکبر

هنوزم از بزرگی خدا میترسم...!!!!

آرام نوشت1:» پاسخی به پست دلم امشب از خدا...

از وبلاگ آیا تنها خدا برای بنده اش کافی است؟!!



تاریخ : دوشنبه 91/5/30 | 4:20 عصر | نویسنده : فاطمه نوریان | نظر

  • paper | فروش بک لینک | بک لینک