• وبلاگ : آرام دلـهــا
  • يادداشت : حرف دل...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 43 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام فاطمه جان
    خوبي خانمي؟؟
    دلتنگياتو درک ميکنم منم خودم يه زماني اينارو تجربه کردم.
    ادمايي که استرس دارن کسايي هستن که از خودشون مطمئن نيستن کسايي که خوب خوب خوندن و کسايي که اصلا نخوندن استرس چنداني ندارن و اينروزا زياد بهشون سخت نميگذره.ولي دوستم مهم اينه که تو بتوني اين برهه زماني رو پشت سر بذاري و اگه فقط واسه يه لحظه نااميد شدي ديگه کارت سخت ميشه.نميدنم با درسا چيکار کردي ولي اگه همشونو يه دو سه دوري تموم کردي اينروزا فقط کنکوري کار کن احتمال داره سبک سوالا امسال عوض بشه و هيچ جاي نگراني نيس من بهت ايمان دارمو ميدونم موفق ميشي.ميدونم ارتباطت با يگانه عالم خوبه و خودش حسابي هواتو داره
    هيچ وقت به روزاي گذشته فک نکن و حسرت گذشته رو نخور چون چيزي جز ناراحتي نصيبت نمشه به آينده فک کن به روزاي خوشي که درپيش داري به روزايي که هموني ميشي که براش ساخته شدي.ما آدما از اول برا يه کاري ساخته شديم که اگه هزارتا کار ديگه هم انجام بديم باز آرامشي نداريم چون اون کاري رو که از اول زندگي مد نظرمون بوده و براش ساخته شديم رو نداريم.پس سعي کن راهي رو بري که تو رو به آرامش برسونه.کنکورم يه امتحانه مث بقيه امتحانا.حداکثر تلاشتو بکن تا فردا نگي کاش اونروز اون ساعت رو تلف نميکردم.
    من خودم دوسال تمام برا کنکور درس خوندم از سال سوم شروع کردمو هميشه تو آزمونا جزو ده نفر برتر کشوري بودم از خودم تعريف نميکنم ولي من به خودم ايمان داشتم که دو رقمي ميشم و دانشگاه تهران قبول ميشم و ميشم مايه سربلندي بابام.ولي من خوشحال نبودم چون اولم برا تجربي ساخته نشده بودم اين آرزوي پدرم بود که دختر نازنازيش دکتر داروساز بشه.من خودم دوست داشتم موسيقي جهان بخونم چون از بچگي با موسيقي بزرگ شدم ولي در آخر تن به خواسته پدرم دادم.يه ماه قبل کنکور درست وقتي که همه چي داشت خوب پيش ميرفت خواهرم رو تو تصادف از دست دادم.شايد همش تقصير من بود چون اونشب خواهرم داشت ميومد تا برام رفع اشکال عربي بکنه و تو راه وقتي از ماشين پياده ميشه که برام شام بگيره يه ماشين ميزنه بهش و بعد 3 ساعت تموم کرد.روز ککور من گند زدم به همه چي ديگه آواي قبل نبودم ولي بازم ته دلم ناراحت نبودم چون از اولم دوست نداشتم بم تجربي.اينو گفتم که بدوني تحت تاثير اطرافيان واقع نشي برو دنبال اون آرامشه که اگه اون نباشه همه تلاشات فايده نداره.
    زيادي فک زدم
    دوسشت دارم
    راستي آپم
    پاسخ

    سلام آواجون خوبي عسيسم؟؟؟؟؟؟ ديگه حرفم نمياد ب جان خودم... ممونم ك حرفات بهم دلگرمي داد...فقط ميتونم بگم برام دعا كن...ايشالا خدا خواهر محترمت رو بيامرزه...همين ممنونم از حضورت و كامنت پرباري ك گذاشتي...ياعلي!!