و هم من خواستم تا آخرش با تو بمانم
پس چرا به بيراهه ميروي، چرا مرا جا گذاشتي و براي خودت ميروي؟
مرحبا ، تو ديگر کيستي ، دست هر چه بي وفاست را از پشت بستي….
خودم ميدانم بد درديست عاشقي و همچنان بيمارم ، تا کجا ميخواهي بماني ؟
تا هر جا باشي من نيز ميمانم…
عشق من هر از گاهي به يادم باشي بد نيست ،
هر از گاهي هواي مرا داشته باشي جرم نيست
چه کنم ، دلم ديوانه ي توست ، هوايش را داشته باش که
دلم تمام دلخوشي اش به توست…نويسنده :» مهدي لقماني
يه سري هم به ما بزن