از دست تو امشب شده فکرم متلاشي
آرام نگيرم ، مگر از من شده باشي
چشمان تو معمار غزلهاي بديل است
بدنيست مرا جنس نگاهت بتراشي
جنجال به پا کرده اي و متن خبر ها...
محتاج نباشند از اين پس به حواشي ...
نفرين نکن از دور مرا جان عزيزت ...
درد است نمک بر جگر پاره بپاشي
يک نيمه پر از دردم و يک نيمه پر از غم...
سخت است تو هم روح و تنم را بخراشي
مجموعه اي از درد و غم و رنج و عذابم ...
مجموعه اي از اينکه تو باشي و نباشي