احساس ميکنم..هيچ کدوم از اين کارا رونميتونم انجام بدم.يني مشکلي اين وسط هس ک مانع ميشه و کارمو خيلي سخت کرده...فقط دارم دق ميکنم...دلم ميخواد گريه کنم!!!....يا اين مشکل بايد تا حدودي حل بشه...يا بايد در درگاه خدا آرزوي مرگ کنم...!!!!! ...حالم خيلي اين روزا گرفتس...حرفايي تو دلمه ک زبونمو قفل کرده!!!....اي کاش اجازه گفتنش رو داشتم..از ميون اين کارايي ک گفتي فقط دعا کردن از من برمياد با صبر...!!! دختره صبوري نيستم..واسه همين اين صبره داره اذيتم ميکنه...خيلي واسش دعا کردم....حتي نذر هم کردم...ولي حيف ک تا اين مشکل حل بشه من ذره ذره آب ميشم...ازت ميخوام هم واسه من دعا کني و هم دوستم!!!