فاطمه جون خودتو نبايد عذاب بدي بي ارزشي چي اجي ب اين فک کن که اون يکي دوستت با اشناييبا تو هدايت شده
مطمئن باش خدا هر کي رو بخواد هدايت ميکنه
من فک ميکنم اين دوستت يهو اينطور نشده تاحالا جلو تو خودشو نگه داشته ولي ديگه خته ده واينکه محيط خانواده شونچنين جوي داره
تو بيشتر هر چيزي ايد مواظب اعتقادات خودت باشي تا ي وقت خدا نکرده رو تو تاثير نذاره شايد حرفم خنده دار بنظر بياد ولي مواظب باش اگه ديدي نميتوني درستش کني بهم بزن باهاش
سسسسسسسلام فا طمه جون خوبي
خوشي ؟؟؟؟
اين شعرت منو ياد دروان دبستان انداخت ما يه معلم دا شتيم که ما رو با شيلنگ مي زد هييييييييييي
سلام فاطمه جون اين دفعه ي سوم مه که ميخوام برا اين مطلبت نظر بزارم چند روزه دارم تلاش ميکنم يه بار چراغ نت قط شد يبار کامي هنگ کرد خلاصه يه ماجراهايي
من اصن از معلم ها کتک نخوردم شکلک پز
وي بعضي از بچه ها حقشونه کتک بخورن البته من وقتي خواهر زاده ام شيطوني کنه يا داد بزنه خيلي اروم بغلش ميکنم سرش داد نميزنم واي من چقد مهربونم خيلي هم خوب نتيجه ميده اتفاقن
ودر اخر جون من تو خونه و کلن اگه مهمون داشتيد ب مامان ها تون کمک کنيد اگه اونا لطف ميکنن چيزي نميگن دليل بر خسته نشدن نيست من ده روزه دارم خونه رو راه ميبرم قضيه رو به تمام وجود حس ميکنم
نه فاطمه جون امشب ساعت 2 پرواتز داره برا مکه ما هم بايد ساعت 10شب از اينجا بريم کرمانشاه فرودگاه تا برسيم ساعت 11واحتما لا ديگه برا 3 پروازشون جمع جور شه وبرن
مادر پدر تو چي رفتن بسلامتي مادر بزرگ من مدينه اوله الانم مهمونا برا شام ميان هوار شن رو سرمون ومن اصلا به مامانم کمک نکردم روم سيا همش پاي نتم
سلام فاطکمه جونم خوبي خوشي سلامتي
شعر باهالي بود
دوستت مي دارم زياد
عين اين اتفاق واسه مامانم افتاده :دي
جزييات رو تعريف نمي کنم ولي
سلام
خيلي قشنگ بود.
اي کاش همه ميتونستيم در مواقع عصبانت حرفي نزنيم يا مثل حسن بزرگ باشيم